سایه‌روشن

خواندن در سایه‌ و روشن‌های زندگی

در سایه‌روشن چه می‌گذرد؟

سایه‌روشن با همکاری و در مکان مدرسه‌ی مهدوی با تعدادی از معلمان این مدرسه پاگرفت. اوایل آبان ۱۳۹۶ بود، هوا بارانی و معلم‌ها نازنین و پرانگیزه. چند تا از مادرهای دانش‌آموزهای مدرسه به گروه اضافه شدند و آدم‌های بسیار دیگری آمدند و رفتند یا ماندند و هنوز سایه‌روشن برجاست.
میانگین سنی
0 +
تعداد کتاب
0 +
ماه فعالیت
0 +
عضو فعال
0 +

کتاب

"آشغالدونی" داستانی است به قلم "غلامحسین ساعدی" که از دریچه‌ی نگاه اول شخص بیان می‌شود. این شخص علی است که پسری نوجوان و شهرستانی بوده و همراه پدرش به تکدی‌گری می‌پردازد. شخصیت دیگر داستان یک دلال خون فروش است که علی و پدرش حین گدایی به طور اتفاقی با او برخورد می‌کنند. او خون فقرا را در ازای پول دریافت می‌کند و حالا علی که حدودا هفده سال دارد، به همراه پدر بیمارش به محل خونگیری می‌رود تا خونشان را بفروشند. علی خون می‌دهد اما پدرش به دلیل بیماری نمی‌تواند و به پیشنهاد همان دلال به بیمارستانی می‌روند که همه چیز را برایشان تغییر خواهد داد.

تسهیلگر

من صدرا امامی‌ام. گربه‌ها رو خیلی دوست دارم و سختمه که بخوام خودم رو معرفی کنم. به اتفاقات و مفهوم‌ها کمی پیچیده فکر می‌کنم، گاهی وقت‌ها دوستام بهم می‌گن که طولانی حرف می‌زنم چون باید هر صحبتی رو با یک مقدمهٔ طولانی شروع کنم، صدای بلندی دارم و عاشق تاریخ، اقتصاد و فکر کردن به اینم که دنیا چطوری کار می‌کنه و البته مهم‌تر از همه این که ایران - بزرگ‌ترین گربهٔ مورد علاقه‌م - چطور می‌تونه توسعه پیدا کنه؟

زمان

شنبه‌ها ۲۰ - ۲۱:۳۰

موضوع گروه

عمومی

شیوه برگزاری

آنلاین

گوشه دنج وگرم سایه‌روشن شنبه شب‌ها انتظارمان را می‌کشد، تمام شلوغی‌ها پایان میابند، لحظه‌ای درنگ می‌کنی و از تمام آنچه که باید بدانی سیراب می‌شوی، سبک می‌شوی و آرام تاریکی‌ها را کنار می‌زنی و به فردایی بهتر میاندیشی! و پر می‌شوی از احساس، حس آرامش لحظه باران، حس طلوع خورشید بعد از شبی طولانی یا جوانه زدن بعد از زمستانی سخت …

مینا فرخی

عضو گروه سایه‌روشن

یک روز رایگان مهمون سایه‌روشن باش!

یک روز رایگان مهمان گروه سایه‌روشن باش!

یک روز رایگان مهمان گروه سایه‌روشن باش!

اعضای گروه سایه‌روشن

اعضای گروه سایه‌روشن

تاریخچه کتاب‌های گروه

وزارت درد
وزارت درد
همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
حسرت
حسرت
در حضر
در حضر

تاریخچه
کتاب‌های گــــــــروه

وزارت درد
وزارت درد
همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
حسرت
حسرت
در حضر
در حضر

برای مشاوره یا ثبت‌نام ما اینجا هستیم

سدجاد

من سدجادم، معمولا اصرار دارم یه «د» به وسط اسمم اضافه کنم؛ چون اینجوری به خودم نزدیک‌تره. دانشگاه رو نصفه ول کردم، یه داستان‌فروشی به اسم ریدتودریم دارم و نون شبم رو از مارکتینگ در میارم.از دیدن چیزها همون شکلی که هستن خوشم میاد. حفره‌ها و تیرگی آدم‌ها من رو به خودشون بیشتر از زیبایی‌هاشون جذب می‌کنن.در نهایت آدم تو دو سه خط نوشته جا نمی‌شه.