افرا

در افرا چه می‌گذرد؟

افرا با اعضای قدیمی گروه نهال شکل گرفت، با کسانی که در طول چند سال از اردیبهشت ۱۳۹۶ همراه ازتا بوده‌اند. افرا لبریز از پرسش است و ابهام و بحث‌های داغ و کتاب‌دوست‌های خوش‌انرژی.
میانگین سنی
0 +
تعداد کتاب
0 +
ماه فعالیت
0 +
عضو فعال
0 +

کتاب

محمود شریفی استاد دانشگاهی است که به دلیل نوشته‌هایش علیه حکومت به زندان افتاده است. بعد از آزاد شدن سمت استادی‌اش از او گرفته می‌شود و او به عنوان یک کارمند اداری در دانشگاه مشغول می‌شود . محمود سعی می‌کند دور سیاست را خط بکشد، مطلب تحریک‌کننده ننویسد و فقط به همسر خود سهیلا و دخترش گلناز فکر کند. ولی زندگی عادی برای او ممکن نیست، ساواک همه جا او را زیر نظر دارد، دانشجویان به او عنوان یک رهبر نگاه می‌کنند، همکاران و دوستانش از کوچکترین معاشرت با او هراسانند‌. رمان فضایی بحرانی و در جدال دارد. بازگشت به گذشته بسیار به موقع و در جای خودش اتفاق می‌افتد. و البته نگاه و گذری است بر قسمتی از تاریخ سرزمین‌مان.

تسهیلگر

فریبا اقدامی هستم. ادبیات فارسی خوانده‌ام و در ادبیات کشورهای دیگر پیوسته غوطه می‌خورم. خواندن شعر و روایت و تماشای آدم‌ها وقت گفتگو برایم مثل آب و هوا و خوراک ضروری ست. تلاش می‌کنم آدم‌ها و مدرسه‌های بیشتری بخوانند و بنویسند. از سروکله‌زدن با مسئله استقبال می‌کنم.

زمان

پنجشنبه‌ها ۱۴:۱۵ - ۱۵:۴۵

موضوع گروه

عمومی

شیوه برگزاری

حضوری

برای من افرا درنگی بود که خودم را نظاره کنم و به صورت آشکار زوایای مختلف آن‌چیزی که در من در جریان بود را ببینم، بشنوم و درباره‌اش فکر کنم. من عاشق درنگ‌های کوچک زندگی هستم و افرا این امکان را به من داد.

مهسا عابدینی

عضو گروه افرا

یک روز رایگان مهمون افرا باش!

یک روز رایگان مهمان گروه افرا باش!

یک روز رایگان مهمان گروه افرا باش!

اعضای گروه افرا

اعضای گروه افرا

تاریخچه کتاب‌های گروه

مسئله‌ی اسپینوزا
مسئله‌ی اسپینوزا
حسرت
حسرت
نیمه تاریک ماه
نیمه تاریک ماه

تاریخچه
کتاب‌های گــــــــروه

مسئله‌ی اسپینوزا
مسئله‌ی اسپینوزا
حسرت
حسرت
نیمه تاریک ماه
نیمه تاریک ماه

برای مشاوره یا ثبت‌نام ما اینجا هستیم

سدجاد

من سدجادم، معمولا اصرار دارم یه «د» به وسط اسمم اضافه کنم؛ چون اینجوری به خودم نزدیک‌تره. دانشگاه رو نصفه ول کردم، یه داستان‌فروشی به اسم ریدتودریم دارم و نون شبم رو از مارکتینگ در میارم.از دیدن چیزها همون شکلی که هستن خوشم میاد. حفره‌ها و تیرگی آدم‌ها من رو به خودشون بیشتر از زیبایی‌هاشون جذب می‌کنن.در نهایت آدم تو دو سه خط نوشته جا نمی‌شه.