ژرفا

در ژرفا چه می‌گذرد؟

همه‌ی ما ناخواسته به این زندگی پرتاب شدیم. تا به خودمون بیاییم مسحور نوای هیپنوتیزم‌کننده جامعه شدیم که آداب و رسوم «زندگی خوب» رو به ما دیکته می‌کرد. حتی وقتی بزرگتر شدیم شتاب قطار زندگی انقدر زیاد بود که فرصتی برای ارزیابی و بازنگری باور‌ها و ارزش‌هامون پیدا نکردیم. اما به قول جناب سقراط: زندگی نیازموده ارزش زیستن نداره! برای همین توی ژرفا روی کتاب‌هایی متمرکز می‌شیم که درباره فلسفه و هنر زندگی صحبت می‌کنند. ما دورهم جمع می‌شیم، ترمز قطار پرشتاب زندگی را می‌کشیم، به کمک کتاب‌ها درباره‌ی زندگی می‌اندیشیم، تجربه‌هامون را به اشتراک می‌ذاریم و گفتگو می‌کنیم. هدف ما اینه که تلاش کنیم مثل انسان‌های اصیل تا جای ممکن آگاهانه ارزش‌ها، باورها و سبک زندگی‌مون رو انتخاب کنیم.
میانگین سنی
0 +
تعداد کتاب
0 +
ماه فعالیت
0 +
عضو فعال
0 +

کتاب

برف در تابستان برای ما که در شرق این جهان وسیع زیست کرده‌ایم و می‌شود گفت مباحث عرفان شرقی کهن الگوی ذهن دردمند ما را تشکیل داده است، غریب و ناآشنا به نظر نمی‌رسد. نویسنده این کتاب سایاداو یو جوتیکا سعی دارد ذهن خواننده را به هوش آورد. سعی دارد قوه حسی ما را به حداکثر پتانسیل آن برساند. از ارسطو گرفته تا کانت، فلسفه غربی در تلاش بوده است که ضابطه‌هایی برای طبقه‌بندی قوه فاهمه و حسی مابدست آورد. زیرا بر این باورند که می‌توان از طریق فرموله کردن و دسته‌بندی حواس و فاهمه به شناخت بهتر آن دست یابند. اما در اینجا نویسنده راهی سراسر متفاوت را طی خواهد نمود. او با ضوابط علم آدم‌های آکادمی بیگانه است. او در آغاز مسیر هوشیاری قرار است راهی را بپیماید که هر بار و برای هرکس متفاوت است. این نکته جذاب ماجراست. چیزی که ما بیش از پیش بدان نیاز داریم. بدور از سختی و تنگناهای فلسفی بتوانیم مسیری را در جهت شناخت بهتر و بیشتر خود بپیماییم و در انتها یک بیداری معنوی گون برای خود به ارمغان آوریم.

تسهیلگر

من حسین ریاحی‌ام. هم تو علوم طبیعی سرک کشیدم و هم علوم انسانی، یعنی فیزیک خوندم و فلسفه‌ی علم. الان توی یک شرکت کار مدیریت آموزشی می‌کنم. من عاشق نویسندگی، عکاسی، سینما و طبیعتم. اما بیشتر از همه با کتاب و کتابخوانی شناخته می‌شم. چند سالی هست که بلاگر کتابم و توی صفحات مجازی تعداد زیادی نقد و مرور منتشر کردم. همین عجین بودن زندگیم با کتاب‌ها باعث شده به فکر راه انداختن گروه «ژرفا» در باشگاه کتابخوانی ازتا بیفتم، جایی که با دوستای کتابخوان و کتابدوستم درباره زندگی بیاندیشیم و گفتگو کنیم.

زمان

یکشنبه‌ها ۱۸:۳۰ - ۲۰

موضوع گروه

توسعه فردی

شیوه برگزاری

حضوری

فضای صمیمی و مثبتی که بین اعضا هست باعث شده بدون ترس از قضاوت شدن راحت عقاید و نظراتمونو مطرح کنیم. شنیدن باور‌ها و دیدگاه فلسفی اشخاص برای من تجربه شگفت‌انگیز و نابی بوده که فکر می‌کنم فقط توی ژرفا می‌تونستم تجربش کنم و از اینکه هرهفته این فرصت رو دارم درباره موضوعات مختلف موردعلاقم صحبت کنم، بشنوم یاد بگیرم و تجربه کنم خیلی راضی و خوشحالم.

شهریار بیات

عضو گروه ژرفا

یک روز رایگان مهمون ژرفا باش!

یک روز رایگان مهمان گروه ژرفا باش!

یک روز رایگان مهمان گروه ژرفا باش!

اعضای گروه ژرفا

اعضای گروه ژرفا

تاریخچه کتاب‌های گروه

تاریخچه
کتاب‌های گــــــــروه

برای مشاوره یا ثبت‌نام ما اینجا هستیم

سدجاد

من سدجادم، معمولا اصرار دارم یه «د» به وسط اسمم اضافه کنم؛ چون اینجوری به خودم نزدیک‌تره. دانشگاه رو نصفه ول کردم، یه داستان‌فروشی به اسم ریدتودریم دارم و نون شبم رو از مارکتینگ در میارم.از دیدن چیزها همون شکلی که هستن خوشم میاد. حفره‌ها و تیرگی آدم‌ها من رو به خودشون بیشتر از زیبایی‌هاشون جذب می‌کنن.در نهایت آدم تو دو سه خط نوشته جا نمی‌شه.