چارسوق

در چارسوق چه می‌گذرد؟

هیچ‌کس نیست که در جاده وجود زخم نخورده باشد، اما یکی از عجیب‌ترین نتیجه‌گیری‌ها بعد از نصیب بردن از همه جور بدبختی، این است که شاید هنوز راهی باشد برای سبکدلانه زندگی کردن در میان هجمه تلخی‌ها؛ ما می‌خندیم، خنده‌ای بلند و طولانی درست زمانی که روبه‌روی تمام واقعیت‌های موجود ایستاده‌ایم. ما در چارسوق به سراغ کتاب‌هایی میریم که با طنازی‌های فراوان به سراغ مباحث و موضوعاتی رفته‌اند که شاید در دیگر کتاب‌ها، زمانی که پای این موضوعات به میان آمده، نویسنده دمش را روی کولش گذاشته و فرار کرده‌ است.
میانگین سنی
0 +
تعداد کتاب
0 +
ماه فعالیت
0 +
عضو فعال
0 +

کتاب

کتاب محاکمه، رمانی تفکربرانگیز و بسیار تأثیرگذار است که در بسیاری از سطوح ساختار و نمادشناسی تفسیر شده است؛ اما اغلب منتقدین بر این موضوع صحه می گذارند که رمان محاکمه، کاوشی است بر موضوعاتی چون احساس گناه، اضطراب و ضعف اخلاقی در مواجهه با نیروهایی ناشناخته. یوزف کا، کارمند بانک و مردی بدون هیچ ویژگی و توانایی خاص است. او می تواند هرکسی باشد و در برخی موارد، نماینده ی همه ی انسان هاست. او به شکلی عجیب توسط مأمور دادگاه در شهر محل سکونتش دستگیر می شود. کا تلاش می کند تا دریابد که چگونه ظن دادگاه را نسبت به خود برانگیخته است. صداقت او معمولی است، رابطه اش با پیشخدمتی به نام السا مثل سایرین است و هیچ بلندپروازی نابه هنجار یا خطرناکی نیز ندارد. او فقط می تواند سوال بپرسد اما هیچ جواب روشن و واضحی درباره ی دنیای عجیب دادگاه دریافت نمی کند. بیچارگی یوزف کا، مردی که توسط دادگاهی تعامل ناپذیر به گناهی ناشناخته محکوم شده، تصویری ژرف و تکان دهنده از نوع بشر در دنیای مدرن است. در این دادگاه، هیچ اتهام رسمی ، روند تحقیق و اطلاعاتی برای کمک به وکیل مدافع وجود ندارد. یکی از تأثیرگذارترین جنبه های این رمان، وجود روند مداوم روایت های متفاوت، توضیحات متعدد، تفاسیر مختلفی از فرآیندهای علت و معلولی و همچنین شک و تردید است. در رمان محاکمه، تمامی ساختار منطقی جهان زیر سوال برده می شود.

تسهیلگر

من گیسو هستم. از زمانی که یادم میاد شیفته داستان‌ها بودم. شاید تنها چیزی که هیچ وقت در زندگیم اون رو رها نکردم خواندن و شنیدن روایت‌ها باشه. گاهی معلم، گاهی مترجم، گاهی کارشناس مطالعات خاورمیانه و همیشه کنجکاو. کنجکاو برای دیدن و شنیدن و یادگرفتن. از بچگی به سوال دوست داری بزرگ بشی چیکاره شی؟ جواب می‌دادم دوست دارم دنیا رو جای قشنگ‌تری بکنم، من شاید هیچ وقت نتونم ولی باور دارم که داستان‌ها این کار رو می‌کنند.

زمان

چهارشنبه‌ها ۱۸:۴۵ - ۲۰:۱۵

موضوع گروه

کمدی سیاه

شیوه برگزاری

حضوری

برای منی که همیشه بین کتابا زندگی کردم، چارسوق عین به عین همون فضایی بود که همیشه از کلاس درس مدرسه و دانشگاه توقع داشتم، جایی که بشه خوب گوش کرد و یاد گرفت و از کنار هم بودن لذت برد. حالا من چند وقتی هست که عضوی از چارسوق شدم و بین شلوغیای زندگی و درس و دانشگاه، همه هفته رو منتظر چهارشنبه‌هام که خودمو برسونم به فضایی که همیشه آرزوشو داشتم و گذر زمان رو توش احساس نمیکنم.

محدثه حیدری

عضو گروه چارسوق

یک روز رایگان مهمون چارسوق باش!

یک روز رایگان مهمان گروه چارسوق باش!

یک روز رایگان مهمان گروه چارسوق باش!

اعضای گروه چارسوق

اعضای گروه چارسوق

تاریخچه کتاب‌های گروه

ساندویچ ژامبون
ساندویچ ژامبون
عامه‌پسند
عامه‌پسند
بارون درخت‌نشین
بارون درخت‌نشین
باشگاه مشت‌زنی
باشگاه مشت‌زنی

تاریخچه
کتاب‌های گــــــــروه

ساندویچ ژامبون
ساندویچ ژامبون
عامه‌پسند
عامه‌پسند
بارون درخت‌نشین
بارون درخت‌نشین
باشگاه مشت‌زنی
باشگاه مشت‌زنی

برای مشاوره یا ثبت‌نام ما اینجا هستیم

سدجاد

من سدجادم، معمولا اصرار دارم یه «د» به وسط اسمم اضافه کنم؛ چون اینجوری به خودم نزدیک‌تره. دانشگاه رو نصفه ول کردم، یه داستان‌فروشی به اسم ریدتودریم دارم و نون شبم رو از مارکتینگ در میارم.از دیدن چیزها همون شکلی که هستن خوشم میاد. حفره‌ها و تیرگی آدم‌ها من رو به خودشون بیشتر از زیبایی‌هاشون جذب می‌کنن.در نهایت آدم تو دو سه خط نوشته جا نمی‌شه.